مظفر شاهدی- با آغاز سلطنت رضاشاه در سالهای نخست دهه اول 1300 ش، نظام سیاسی حاکم در روندی تدریجی ولی مداوم سیاست اسلامزدایی و تحقیر علما و روحانیون دینی و اسلامی را مورد توجه جدی قرار داده جهت کاهش نقش دین اسلام و تشیع در شؤون مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قضایی و غیرو گامهای بزرگی برداشت. بدین ترتیب در دوران شانزده ساله حکومت استبدادی و خودکامه رضاشاه روحانیت اسلام به انحاء گوناگون تحت فشار و آزار و اذیت قرار گرفتند و حکومت جهت کمرنگ کردن نقش مذهب در جامعه و صدمه زدن به باورهای دینی و اسلامی مردم کشور از اقشار مختلف از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. در همان حال افراد و گروههایی که با تأسی به روشهای فکری ـ فرهنگی و فلسفی با دین اسلام و مذهب تشیع مبارزه و مخالفت میکردند از سوی حکومت تشویق و ترغیب شدند.
در دوران رضاشاه اعمال فشار و هجمه حکومت و طرفداران آن به اسلام و تشیع همه جانبه و سراسر تخریبگرانه بود. بر همین اساس هم بود که پس از سقوط دیکتاتور و آغاز سلطنت محمدرضاشاه جریانات اسلامگرا گسترش چشمگیری داشته مردم دربند ِ کشور مفری دوباره برای ظهور و بروز باورهای دینی و گسترش شعائر اسلامی و دینی پیدا کردند. با این احوال هنوز خطرات فکری ـ فرهنگی و تبلیغاتی ضد دینی کاملاً از میان نرفته بود و در همان حال بسیاری از رجال، دولتمردان، و کارگزاران حکومت چنانکه باید در راه حفظ و تحکیم منافع ملی کشور حمیت نشان نداده با گرایش و حمایت پیدا و پنهان از سیاست کشورهای بیگانه به حقوق اساسی ملت ایران توجهی نشان نمیدادند. در چنین فضایی بود که زمینههای شکلگیری و فعالیت جمعیت فدائیان اسلام فراهم شد، تا از یک سو در برابر جریانات فکری ـ سیاسی ضد اسلامی و دینزدایی بایستد و از سوی دیگر در برابر جریانات و تشکلهای سیاسی ـ مدیریتی وابسته به بیگانگان به مبارزه برخیزد و از منافع کشور دفاع کند. 1
مهمترین جریانی که موجبات تأسیس سریع جمعیت فدائیان اسلام را فراهم آورد تفکرات و اقدامات فکری ـ فرهنگی و تبلیغاتی احمد کسروی و پیروان او بر ضد دین اسلام و تشیع بود. احمد کسروی که در تمام دوران سلطنت رضاشاه بر فعالیتهای ضد مذهبیاش ادامه داده بود، پس از شهریور 1320 نیز این روند را تداوم بخشید. او در برخی آثارش مانند شیعیگری و ورجاوند بنیاد و غیره حملات توهینآمیز شدیدی را متوجه دین اسلام و به ویژه مذهب تشیع کرده و درباره برخی از ائمه اطهار سخنان ناروا و اهانتآمیزی ذکر کرده بود و در همان حال با حمایت گروهی از پیروانش از برخورد فیزیکی نیز با مخالفان خود اجتناب نمیکرد. تا جایی که طی سالهای 1320ـ 1324 ش اعتراضات فراوانی از سوی علما و روحانیون و مردم مسلمان کشور از اقشار مختلف به دنبال آورد. در چنین اوضاعی بود که سید مجتبی نواب صفوی پس از هشدارهایی چند در 8 اردیبهشت 1324 به احمد کسروی حمله کرده او را مجروح و روانه بیمارستان ساخت و خود دستگیر و مدتی زندانی شد.
به دنبال این اقدام نواب صفوی آشکار شد که فضای عمومی کشور از حمله او به کسروی که آشکارا شعائر اسلامی و شیعی را مورد تمسخر قرار میداد، خرسند شده است. با این حال کسروی از مخالفت با اسلام و تشیع دستبردار نبود. از سوی دیگر نواب صفوی پس از آزادی از زندان بر این باور قرار گرفت که جهت مبارزه منسجم با جریانات فکریای نظیر کسروی چارهای جز تشکیل جمعیت و یا تشکلی منظم ندارد. به این دلیل بود که در همان سال 1324 جمعیت فدائیان اسلام اعلام موجودیت کرد. 2 و هنگامی که کسروی حاضر نشد از اقدامات ضد دینی خود عدول کند نهایتاً در 20 اسفند 1324 همراه با منشی خود حدادپور توسط سید حسین امامی و سید علیمحمد امامی از اعضای فدائیان اسلام به قتل رسید. و این اقدام از سوی بسیاری از علما و مردم مسلمان کشور مورد حمایت قرار گرفت.
آیتالله حاج حسین قمی که گفته میشد فتوای قتل کسروی را صادر کرده بود طی تلگرافی از دولت وقت خواست تا متهمان به قتل کسروی را از زندان آزاد کند. 4
مدت کوتاهی پس از قتل کسروی نواب صفوی سفرهای تبلیغی و ارشادی خود را به شهرهای مختلف آغاز کرد و با تشریح اهداف و برنامههای جمعیت فدائیان اسلام نسبت به جذب و عضویت نیروهای اسلامگرا و مذهبی در جمعیت ابراز تمایل کرد. 5 و بدین ترتیب به تدریج افراد زیادی به این جمعیت علاقمندی نشان دادند.
از جمله اقدامات نواب صفوی و جمعیت فدائیان اسلام در سال 1327 دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین و اعلام آمادگی آنان برای اعزام به آن کشور و دفاع از فلسطینیان در برابر تجاوز کاریهای دولت جدیدالتأسیس اسرائیل بود. در همان زمان وقتی رژیم پهلوی در صدد برآمد جنازه مومیایی شده رضاشاه را در نجف اشرف به خاک سپارد بار دیگر نوابصفوی ضمن مخالفت با این اقدام، علمای اسلام را به جلوگیری از این طرح فراخواند و بدین ترتیب طرح رژیم برای دفن جسد رضاشاه در نجف با شکست روبهرو شد. ضمن این که فدائیان اسلام برای جلوگیری از انتقال جسد رضاخان به ایران نیز از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. در همین زمان رژیم پهلوی تلاشی بسیار کرد تا میان نواب صفوی و فدائیان اسلام با حوزه علمیه قم و به ویژه آیتالله العظمی بروجردی اختلاف ایجاد کند و چنان وانمود سازد که اقدامات تندروانه فدائیان اسلام نمیتواند مورد تأیید حوزه علمیه قم و آیتاللهالعظمی بروجردی قرار گیرد. مدارک موجود نیز نشان میدهد که تا حدودی در این طرح موفقیتهایی به دست آوردند. 6
در جریان سوء قصد به شاه در 15 بهمن 1327 فدائیان اسلام و شخص نواب صفوی نیز تحت تعقیب قرار گرفتند. با این حال و به رغم دستگیری دهها تن از اعضا و طرفداران فدائیان اسلام، مأموران حکومت از دستگیری نواب صفوی عاجز ماندند. و هنگامی که شاه در صدد برآمد با تشکیل مجلس مؤسسانی دلخواه به تغییر برخی اصول قانوناساسی و نیز الغای مذهب جعفری از قانون رسمی کشور اقدام کند، فدائیان اسلام بار دیگر در برابر اقدام خلاف قاعده حکومت موضع مخالف گرفتند و به همین دلیل طرح الغای مذهب جعفری از قانون اساسی کشور ناکام ماند. 7
از دیگر مبارزات فدائیان اسلام در این مقطع مخالفت با وقوع تقلبات گسترده در انتخابات مجلس شورای ملی دوره شانزدهم بود. در انتخابات مجلس شانزدهم به ویژه عبدالحسین هژیر وزیر دربار وقت تقلبات گستردهای به نفع داوطلبان طرفدار دربار انجام داد. هژیر در همان حال مهره شناخته شده دولت بریتانیا در ایران به شمار میرفت و با سفارت بریتانیا در تهران نیز روابط پیدا و پنهانی داشت. 8 پیش از آن، انتخاب هژیر به پست نخستوزیری از سوی شاه و رأی اعتماد مجلس مورد تأیید دربار به او در 23 خرداد 1327 سخت با مخالفت جمعیت فدائیان اسلام روبهرو شده بود و در هماهنگی با آیتالله کاشانی، نواب صفوی تظاهرات گستردهای بر ضد هژیر بر پا ساخت که طی آن دهها تن مجروح شدند. 9 و به دنبال آن نواب صفوی و دهها تن دیگر از مخالفان دولت هژیر دستگیر و زندانی شدند، ولی تحت فشار افکار عمومی نواب آزاد شد. 10
به دنبال آشکارتر شدن نقش گسترده هژیر در تقلبات صورت گرفته در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی، در روز 13 آبان 1328 سید حسین امامی از اعضای فدائیان اسلام او را در مسجد سپهسالار هدف گلوله قرار داده به قتل رسانید. 11 سید حسین امامی دستگیر، محاکمه و در 17 آبان 1328 اعدام شد. گو اینکه اعدام سید حسین امامی طرفداران او در فدائیان اسلام و بسیاری از دیگر گروههای سیاسی ـ مذهبی را اندوهگین ساخت اما دربار و مخالفان حاکمیت ملی ایرانیان بر سرنوشت خود را یک گام بزرگ به عقبنشینی واداشت. و به دنبال آن انتخابات دوره 16 مجلس در تهران لغو شد و با تجدید انتخابات گروهی از طرفداران و اعضای جبهه ملی و آیتالله کاشانی وارد مجلس شانزدهم شدند تا در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران گامهای استواری برای ملت ایران بردارند. 12
در این مقطع به رغم فشارهای حکومت فدائیان اسلام انسجام درونی و تشکیلاتی قابل اعتنایی پیدا کرد و روابط نزدیکی با گروههای سیاسی ـ مذهبی طرفدار ملی شدن صنعت نفت ایران و قطع سلطه اجانب از نفت و حاکمیت ملی ایران برقرار کرده بود. از جمله مهمترین اعضای جمعیت فدائیان اسلام در سالهای پایانی دهه 1320عبارت بودند: 1. سید مجتبی نواب صفوی 2. سید عبدالحسین واحدی 3. سید حسین هاشمی 4. ابوالقاسم گازری 5. میرزا ابوالقاسم رفیعی 6. احمد عشقی 7. سید محمد واحدی 8. محمد نیکبین 9.علی احرار 10. سید حسن و سید حسین امامی 11. خلیل طهماسبی 12. جعفر امامی 13. شمس قناتآبادی 14. امیرعبدالله کرباسچیان 15. اسماعیل زینساز 16. کاظم نیکنژاد 17. دکتر محمد شریف 18. استاد محمد بناء 19. عباس کاظمی 20 شیخ مهدی دولابی و دهها تن دیگر که اسامی تمام آنان در این مقال نمیگنجد. 13
از دیگر اقدامات مهم و سرنوشتساز فدائیان اسلام در 16 اسفند 1329 ترور سپهبد حاجیعلی رزمآرا نخستوزیر وقت بود. رزمآرا از آغاز نخستوزیری در 5 تیر 1329 تلاشهای پیدا و پنهان بسیاری را برای جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت آغاز کرده و در راه تلاشهای پیگیر نمایندگان مجلس و مردم کشور از اقشار مختلف برای ملی کردن صنعت نفت مانعتراشیهای بسیار میکرد. تا جایی که به نظر میرسید درشرایط پشتیبانی انگلستان و دربار و نیز آمریکاییان از رزمآرا موضوع ملی کردن صنعت نفت با مشکلی جدی روبهرو شده باشد. در چنین وضعیتی بود که با موافقت ضمنی آیتالله کاشانی و گروههای سیاسی طرفدار جبهه ملی فدائیان اسلام طرح ترور رزمآرا را مورد توجه قرار داده و در 16 اسفند 1329 خلیل طهماسبی او را در مسجد سپهسالار به قتل رسانید. 14
مدت کوتاهی پس از قتل رزمآرا نمایندگان مجلس شورای ملی قانون ملی شدن صنعت نفت ایران را تصویب کردند. خلیل طهماسبی پس از ماهها زندان نهایتاً طبق مصوبه مجلس شورای ملی در 16 مرداد 1331 بیگناه شناخته شد و چند ماه بعد در 19 آبان 1331 در میان استقبال گسترده مردم از زندان آزاد شد. 15 با این احوال در واپسین ماههای نخستوزیری حسین علا (اسفند 1329) بسیاری از اعضای برجسته و هواداران جمعیت فدائیان اسلام دستگیر شدند.
نواب صفوی و برخی دیگر از اعضای برجسته فدائیان اسلام با آغاز نخستوزیری دکتر مصدق به زودی با او اختلافاتی پیدا کردند؛ نواب صفوی معتقد بود برخی از اعضای کابینه مصدق به بیگانگان وابستگی دارند و در همان حال دکتر مصدق به اجرای احکام اسلام علاقهای نشان نمیدهد. فدائیان اسلام معتقد بودند در ملی شدن صنعت نفت و نخستوزیری مصدق نقش قابل توجهی داشتهاند و اینک انتظار دارند نخستوزیر با قطع ایادی بیگانه طرحهایی برای اجرا شدن قوانین اسلامی در کشور ارائه دهد. از سوی دیگر گرایش مصدق به سوی سیاست آمریکا از دیگر دلایل اختلاف او با فدائیان اسلام بود. نوابصفوی معتقد بود دکتر مصدق در شرایط حمایتهای گسترده مردم کشور از او نمیتواند موجبات حضور و نفوذ آمریکا را در ایران فراهم آورد و به اصطلاح استعمارگری را جایگزین استعمارگر قبلی (انگلیس) سازد. 16 بدین ترتیب بود که حدود یک ماه پس از آغاز نخستوزیری دکتر مصدق بسیاری از اعضای جمعیت فدائیان اسلام دستگیر و روانه زندان شدند.
با بالا گرفتن اختلاف فدائیان اسلام با جبهه ملی، نواب صفوی از آیتالله کاشانی خواست موجبات اجرای احکام و شعائر دینی و اسلامی را در جامعه ایرانی فراهم کند، اما اینگونه موضعگیریهای تند نواب صفوی با استقبال کاشانی روبهرو نشد، و به آنان ایراد گرفت که مصالح کشور را درست تشخیص نمیدهند و اولویت مبارزهای را که ملت ایران آغاز کرده است در نظر نمیگیرند. آنچه بود سیاستها و خواستههای رادیکالی و متعصبانه فدائیان اسلام از سوی آیتالله کاشانی پذیرفته نبود. بدین ترتیب بود که اینان با کاشانی نیز دچار اختلاف شدند. 17
نواب صفوی نیز که از سوی مصدق متهم بود او و اعضای جمعیت فدائیان اسلام قصد ترور او را دارند در 13 خرداد 1330 دستگیر و زندانی شد. 18 و بدین ترتیب روابط فدائیان اسلام با دولت دکتر مصدق تیره شد و اعضای فدائیان اسلام برای آزادی نواب صفوی از زندان دست به تحرکاتی زدند و در گردهماییها و تظاهرات حملاتی را متوجه دولت مصدق کردند و درگیریهایی میان طرفین بروز کرد اما دولت مصدق حاضر به آزادی زندانیان فدائیان اسلام نبود و تحصن و اعتصاب غذای آنان در درون زندان که با اعتراضات دیگری نیز همراه بود، مورد توجه جدی دولت قرار نگرفت و پس از آنکه دادگاهی مأمور رسیدگی جرایم آنان شد به تدریج برخی از بازداشتشدگان آزاد شدند ولی نواب صفوی هنوز در زندان بود. 19
از جمله اقدامات فدائیان اسلام ترور نافرجام دکتر حسین فاطمی توسط محمدمهدی عبدخدایی در بهمن 1330 بود که عمدتاً به خاطر سختگیریهای دولت در حق زندانیان فدائیان اسلام صورت عملی به خود گرفت. 20 عبدخدایی دستگیر و محاکمه و به دو سال زندان محکوم شد.
در سال 1331 بسیاری از اعضای زندانی فدائیان اسلام از زندان آزاد شده بودند اما نواب صفوی از درون زندان فعالیتهای سیاسی ـ فرهنگی آنان را تحت کنترل داشته هدایت میکرد. از جمله اقدامات فدائیان اسلام انتشار نشریه منشور برادری بود که پس از 14 شماره توقیف شد. از دیگر اقدامات فدائیان اسلام از واپسین سالهای دهه 1330 و در تمام دوران نخستوزیری دکتر مصدق مبارزه و مخالفت فکری ـ فرهنگی و نیز برخوردهای فیزیکی با اعضا و هواداران حزب توده بود.
نواب صفوی پس از 20 ماه زندان نهایتاً در 14 بهمن 1331 آزاد شد و به زودی به مخالفت پیگیر خود با دربار، جبهه ملی، طرفداران کاشانی، حزب توده ادامه داد و موضع آنان را بر خلاف مصالح کشور و مردم ارزیابی کرد و برای مقابله با مخالفان خود و حملاتی که در نشریات مختلف بر ضد فدائیان اسلام صورت میگرفت با سرپرستی عبدالحسین واحدی «کمیته مجازات فدائیان اسلام» شکل گرفت. 21 و به دنبال آن فعالیتهای فرهنگی ـ تبلیغی فدائیان اسلام افزایش یافته و تشکلهایی از آن در شهرهای مختلف کشور فعالیت خود را آغاز کردند. 22 در واپسین ماههای دولت مصدق نواب صفوی طی نامهای خطاب به او نسبت به خطراتی که دولت او و دستاوردهای مردم کشور را تهدید میکرد هشدار داد و خواستار اجرای احکام اسلام شد تا مصالح کشور حفظ شود و تحکم یابد. 23
پس از کودتای 28 مرداد 1332 مخالفتهای نواب صفوی و فدائیان اسلام با دولت کودتایی زاهدی ادامه یافت. از جمله اقدامات نواب صفوی پس از کودتا شرکت در اجلاس انجمن مؤتمر اسلامی در اردن بود که هدف آن چارهیابی دانشمندان اسلامی در برابر تجاوزکاریهای اسرائیل در سرزمین فلسطین و جهان اسلام بود. نواب همچنین سفرهایی به عراق و مصر داشت که هدف از آن ایجاد پیوند میان جنبشهای دینی در جهان اسلام بود. در همین زمان نوابصفوی که بنا به دعوت مردم قم کاندیدای نمایندگی مجلس شورای ملی دوره 18 شده بود به خاطر شرایط خفتبار سیاسی از کاندیداتوری مجلس انصراف داد و در خرداد 1333 نیز طی اعلامیهای رژیم پهلوی را از ظلم بر ضد مردم کشور بر حذر داشت. 24
فدائیان اسلام که از تحولات سیاسی کشور پس از کودتای 28 مرداد سخت ناراضی بودند اقدامات استبدادی و خودکامه حکومت را برنمیتابیدند و چند بار درصدد برآمدند برخی از رجال سیاسی ـ نظامی دولت نظیر زاهدی، بختیار و چند تن دیگر را ترورکنند اما هنگامی که آشکار شد دولت ایران در دوران نخستوزیری حسین علاء قصد دارد به عضویت پیمان سنتو درآید فدائیان اسلام به جد مصمم شدند در برابر آن موضعگیری کنند.
روند رو به گسترش نفوذ انگلیس و آمریکا پس از کودتا در ایران و عقد قرارداد نفتی کنسرسیوم از دیگر دلایل موضعگیری اخیر فدائیان اسلام بود. بدین ترتیب مظفرذوالقدر مأمور ترور حسین علاء نخستوزیر وقت شد که در آستانه عزیمت به عراق و شرکت در کنفرانس پیمان نظامی سنتو بود. اما حسین علاء از سوء قصد جان سالم به در برد و به دنبال آن نواب صفوی و بسیاری از اعضای برجسته فدائیان اسلام در 1 آذر 1334 دستگیر و به سرعت محاکمه شدند. سید عبدالحسین واحدی نیز طی یک درگیری لفظی با تیمور بختیار رئیس فرمانداری نظامی تهران در دفتر کار او در 7 آذر 1334 به قتل رسید. سید مصطفی نواب صفوی نیز به همراه سه تن از همرزمانش: سید محمد واحدی، خلیل طهماسبی و مظفر ذوالقدر در 27 دی 1334 اعدام شدند. 25
پس از آن فدائیان اسلام به رغم اینکه انسجام درونی و تشکیلاتی خود را تا حدودی از دست داده بود اعضای آن در شهرهای مختلف به مبارزات خود با رژیم پهلوی ادامه دادند و به ویژه پس از آغاز نهضت روحانیون و علما بر ضد حکومت در اوایل دهه 1340 ارتباط آنان با دیگر گروههای اسلامی نظیر هئیتهای مؤتلفه اسلامی افزایش یافت و این روند در تمام مبارزات سالهای دهه 1340 و 1350 تداوم یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم بار دیگر شاخههایی از جمعیت فدائیان اسلام فعالیت خود را تجدید کردند.
____________________________
1. برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره بنگرید به: داود امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران، چ اول، تهران ،مرکز اسناد انقلاباسلامی، 1381، ص 21-50 .
2. همان، ص 56-72 .
3. مهدی عراقی، ناگفتهها: خاطرات مهدی عراقی، تهران، رسا، 1370، ص 25-28 .
4. داود امینی، ص127-128 .
5. همان، ص 132-142 .
6. همان، ص 142-160 .
7. مهدی عراقی، ص 37 و سید علی سید کباری، نواب صفوی سفیر سحر، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی ،1372، ص 85-86 .
8. مسعود بهنود، از سید ضیا تا بختیار، تهران، جاویدان، 1366، ص 293 .
9. روزنامه پرچم اسلام، ش 1263، 28 خرداد 1328 .
10. گزارشهای محرمانه شهربانی: 1327-1328، به کوشش محمود طاهراحمدی، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ص 136-159 .
11. باقر عاقلی، روز شمار تاریخ ایران، تهران، نشر گفتار، 1369، ص 305 .
12. داود امینی، ص 176-178 .
13. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند : 2808 .
14. محمد ترکمان، اسرار قتل رزمآرا، تهران، رسا، 1370، ص 413 و زندگی سیاسی رزمآرا، ص 233 .
15. نصرالله شیفته، زندگینامه و مبارزات دکتر مصدق، تهران، نشر کوش، 1370، ص 127 .
16. سید مجتبی نواب صفوی، «اجنبی اجنبی است چه روس چه انگلیس، چه آمریکا»، منشور برادری، س 30، دوره جدید، ش 67، ص 2 .
17. داود امینی، ص 234-238 .
18. باقر عاقلی، ص 326 .
19. داود امینی، ص 244-269 .
20. منشور برادری، سال 30، دوره جدید، ش 64، 20 دی 1356(مصاحبه با محمدمهدی عبدخدایی).
21. داود امینی، ص 286-294 .
22. منشور برادری، ش 12، 20 تیر 1332 .
23. داود امینی، صص 304-305 .
24. کیهان، شماره 3304، 24 خرداد 1333 .
25. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش پرونده 818/300.
حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی
نهضت ضد استبدادی و عدالتخواهانة مشروطیت ملت مسلمان ایران، یکی از درخشانترین و مهمترین رویدادهای سیاسی– اجتماعی ایران پس از اسلام میباشد. هدایت و رهبری دینی مشروطهخواهان اصفهان، بهدست حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی نیز، موقعیت برجستهای به رهبری علما در مشروطیت و تأثیرگذاری این خطه از سرزمینمان، در انقلاب مشروطه بخشید. انقلاب مشروطیت، با بهرهگیری از فضای مذهبی شهر اصفهان و حضور عالمی روحانی در رأس آن، خط بطلانی بر حکمفرمایی ظلالسلطان کشید و تأثیر عمیق و انکارناپذیری بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن شهر و همگامی با مشروطهخواهان کشور، به رهبری آن عالم روشنفکر نهاد.
افکار و سلیقههایی که در مناطق مختلف ایران در دوران انقلاب مشروطیت گرد رهبران نهضت حلقه زد، یکسان و با یک انگیزه نبود. بسیاری از فعالان و رهبران محلی و منطقهای مشروطه، از ظن خود یار نهضت و مددکار رهبران آن گردیدند. مشروطه در تهران، تبریز و اصفهان، در قالب یک اندیشه قابل تحلیل نیست.
مشروطیت در اصفهان، هرگز به آرمانهای لیبرالیستی غربی و ملیگرایانه استوار نبود و دست مداخلهگر عوامل آشکار و پنهان استعمار خارجی، در هدایت و حمایت آن نقشی نداشته و با بهرهگیری از فضای مذهبی، موقعیت و اقتدار مراجع تقلید اصفهان، به ایفای نقش کمنظیر و ناشناختة خود، درجهت منافع مردم پرداخته است.
درواقع، پرداختن به شخصیتهای عصر مشروطیت و رهبران مشروطهخواهان و تحلیل اندیشه و عمل آنها، در گرو تبیین فضای پیرامون این اشخاص است. مشروطیت را در اصفهان بدون شناخت اندیشه و افکار و عملکرد رهبری آن، «حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی» میتوان تبیین ساخت.
شخصیت سیاسی و اندیشة دینمدارانة حاج آقا نورالله، در برهههای مختلف زندگی، از جایگاه مهم و تأثیرگذاری در تاریخ کشورمان برخوردار است. حاج آقا نورالله، ازجمله رهبران روشنفکر و آگاه روحانی است که از حوزة علمیة اصفهان، یکی از محورهای علمی و دینی تشیع در چهار قرن اخیر ایران برخاست و توانست در چهار مقطع حساس از زندگی پربار خود، نقش و نفوذ عمدهای در عرصه سیاست و دیانت و اصلاح امور مسلمانان ایفا نماید.
نخست، در فرونشاندن شورش و تهاجمات بابیه در روستای سده اصفهان، در سال 1307ق. که با انگیزة دینی و مبارزه با آن فرقة ضاله، در کنار برادرش آقا نجفی از علمای برجستة اصفهان صورت گرفت. دومین عرصة تجربة مبارزاتی حاج آقا نورالله، در رخدادهای نهضت تنباکو رقم خورد که در راستای انفاذ حکم قاطع و شرعی آیتالله میرزای شیرازی و مبارزه با استیلای استعمار انگلیس بر کشورمان، ایستادگی و مقاومت نمود. پانزده سال بعد از آن حادثه عظیم، یکی از مهمترین عرصههای تلاش و مجاهدت سیاسی مصرانة حاج آقا نورالله، در قالب رهبری سیاسی نهضت مشروطه در اصفهان و بخش جنوبی ایران نمایان گشت که موفق به تشکیل انجمن مقدس ملی اصفهان و مطرح کردن مشروطه از منظر دین گردید.
چهارمین و آخرین عرصة تلاش و تعامل دینی– سیاسی حاج آقا نورالله که سرانجام شهادت داشت، در اوایل دورة پادشاهی رضاشاه، علیه اجرای سیاستهای دینستیزانة غرب و غربگراها، با بهانة مبارزه با قانون نظاموظیفة اجباری طلاب علوم دینی و مهاجرت وی و یاران روحانیش از سراسر کشور به قم، صورت گرفت.
نقش فرهنگ و شعائر دینی در پیروزی انقلاب اسلامی
داود امینی
انقلاب اسلامی ایران، مهمترین جنبش اسلامی معاصر است که نماد و مظهر اسلامگرایی در عصر حاضر بهشمار میآید. این انقلاب حرکتی بود که به جهت ویژگیهای خاص و منحصر به فرد خود، تعجب و شگفتی تمام اندیشمندان غربی و شرقی را برانگیخت و به تعبیری وجدانهای غربی را تکان داد و به صورت معمایی برای تحلیلگران سیاسی و اجتماعی جلوهگر شد و آنچه این معما را پیچیدگی بیشتری بخشید، شخصیت حضرت امام خمینی(ره) بود که نقش اساسی را در پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی ایفا کرد و اساساً پایه ریزی جمهوری اسلامی، حاصل تلاش شخصیتی چون امام خمینی(ره) بوده است.
با بررسیها و مطالعات انجام شده، مسلم گشته است که در هیچیک از کشورهای اسلامی تاکنون نهضتی به عمق و وسعت نهضت اسلامی ایران که از سال 42 با حرکت حضرت امام خمینی(ره) آغاز شد، وجود نداشته است. اینکه مردم ما در متن جریان نهضت قرار داشتند، آنها را از تحلیل ماهیت نهضت بینیاز نکرده است. هر نهضتی درحالیکه در جریان است، برای مردمی که در متن آن قرار دارند، بیشتر نیازمند به تحلیل و بررسیاست. با پیروزی انقلاب اسلامی، این وظیفه را به ویژه در ابعاد دینی و فرهنگی، رهبران مذهبی انقلاب بر عهده گرفتند. در این گفتار برآنیم تا انقلاب اسلامی را از بعد فرهنگی مورد بررسی اجمالی قرار دهیم. آنچه مسلم است، اقدامات ضدفرهنگی و ضددینی پهلوی اول و دوم در شعلهور شدن انقلاب تأثیر فراوانی داشته است. نگاهی گذرا به فعالیتهای ضدفرهنگی آن رژیم و مبارزه با اعتقادات دینی و سنن ملی مردم و نیز ابزارها و رسانههای فرهنگی که در انقلاب اسلامی بهوسیله رهبری انقلاب اسلامی و مردم به کار گرفته شد، از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است که به آن خواهیم پرداخت.
ارزشیابی اسناد دستگاه های دولتی، از سوی داود امینی
1- ارزشیابی اسناد وزارت کشاورزی
2- ارزشیابی اسناد اداره منابع طبیعی غرب مازندران- بوشهر
3- ارزشیابی اسناد وزارت بازرگانی
4- ارزشیابی اسناد وزارت امور خارجه
5- ارزشیابی اسناد شهرداری دزفول
6- ارزشیابی اسناد منطقه شمال غرب راه آهن
7- ارزشیابی اسناد وزارت جهاد سازندگی
8- ارزشیابی اسناد استانداری و فرمانداری های استان همدان شامل:
( ارزشیابی اسناد استانداری همدان‘ شهرداری همدان‘ فرمانداری همدان‘بخشداری تویسرکان‘ فرمانداری ملایر‘ فرمانداری نهاوند‘ بخشداری سامن‘ فرمانداری کبودر آهنگ‘ بخشداری رزن‘ بخشداری شرا‘ فرمانداری اسد آباد‘ بخشداری بهار)
9- ارزشیابی اسناد وزارت دادگستری در آذربایجان غربی
10- ارزشیابی اسناد شهرداری تهران
11- ارزشیابی ارزشیابی اسناد سازمان انرژی اتمی
12- ارزشیابی اسناد استانداری زنچان
13- ارزشیابی اسناد استانداری یزد
14- ارزشیابی اسناد اداره کل ثبت اسناد و املاک کشور گیلان
15- ارزشیابی اسناد استانداری خوزستان
(ارزشیابی اسناد استانداری خوزستان‘ فرمانداری دشت آزادگان‘ فرمانداری شوش‘ فرمانداری دزفول و فرمانداری اهواز)
16-ارزشیابی اسناد استانداری اصفهان
( مأموریت های ارزشیابی اسناد استانداری سمنان‘ فرمانداری ها و بخشداری های استان سمنان)
17- ارزشیابی اسناد فرمانداری قم
18- ارزشیابی اسناد استانداری و فرمانداری های استان مازندران
19- مرحله دوم ارزشیابی اسناد فرمانداریهای استان مازندران، شامل:
( ارزشیابی اسناد فرمانداری نور‘ فرمانداری نوشهر‘ فرمانداری بابل‘ بخشداری بابل و فرمانداری بابلسر‘ فرمانداری های آمل و قائمشهر و بخشداری مرکزی قائمشهر‘ فرمانداری های علی آباد‘ گنبد کاووس و مینو دشت‘ فرمانداری ساری‘ فرمانداری های بهشهرو ترکمن و بخشداری چالوس‘ فرمانداری تنکابن‘ فرمانداری گرگان‘ فروش و امحای اوراق راکد مازندران)
20- ارزشیابی اسناد استانداری، فرمانداری ها و بخشداری های استان تهران، شامل:
( ارزشیابی اسناد استانداری تهران‘ فرمانداری وبخشداری مرکزی تهران‘ بخشداری و شهرداری فشم‘ بخشداری های لواسانات و رود بارقصران‘ فرمانداری پیشوای ورامین‘ فرمانداری هشترود فرمانداری‘ شهرداری و بخشداری ورامین‘ فرمانداری کرج و ساوجبلاغ –هشترود- )
21- ارزشیابی اسناد استانداری گیلان، شامل:
( ارزشیابی اسناد فرمانداری آستانه اشرفیه‘ فرمانداری و بخشداری لاهیجان‘ شهرداری کیاشهر‘ شهرداری لنگرود‘ شهرداری و فرمانداری صومعه سرا‘ فرمانداری بندر انزلی‘ فرمانداری و بخشداری فومن‘ بخشداری تولمات‘ فرمانداری و بخشداری مرکزی آستارا‘ فروش و امحای اوراق ادارات گیلان)
22- ارزشیابی اسناد استانداری کرمان
23- ارزشیابی اسناد استانداری همدان و توابع مدیریت غرب کشور
24- ارزشیابی اسناد استانداری و توابع چهار محال و بختیاری
25- ارزشیابی اسناد سازمان برنامه و بودجه استان اصفهان
26- ارزشیابی اسناد سازمان برنامه و بودجه تهران
27- ارزشیابی اسناد سازمان برنامه و بودجه استان سمنان
28- ارزشیابی اسناد سازمان برنامه و بودجه استان مازندران
29- ارزشیابی اسناد سازمان برنامه و بودجه استان گیلان
30- ارزشیابی اسناد وزارت امور اقتصاد و دارایی
31- ارزشیابی اسناد سازمان حفاظت محیط زیست تهران و ادارات استانی، شامل: استان مرکزی‘ استان قم‘استان فارس‘ استان کرمان‘ استان اصفهان‘ استان سمنان‘ استان زنجان، قزوین و توابع‘استان سیستان و بلوچستان‘ استان کهکیلویه و بویر احمد‘استان چهارمحال و بختیاری‘استان بوشهر‘استان مرکزی و استان فارس
32- ارزشیابی اسناد وزارت معادن و فلزات
33- ارزشیابی اسناد دیوان محاسبات
34- ارزشیابی اسناد دادگستری آذربایجان غربی
35- ارزشیابی اسناد اداره کل ثبت احوال چهار محال و بختیاری
36- ارزشیابی اسناد مرکز آمار ایران
37- ارزشیابی اسناد اداره کل منابع طبیعی غرب مازندران- نوشهر
38- ارزشیابی اسناد سازمان امور اداری و استخدامی کشور
39- ارزشیابی اسناد سازمان تربیت بدنی استان تهران و توابع، شامل: استان اصفهان‘ استان چهارمحال و بختیاری‘ استان سیستان و بلوچستان‘استان سمنان‘استان تهران و استان گیلان
40- ارزشیابی اسنادسازمان خدمات درمانی نیروهای مسلح
41- ارزشیابی اسناد سازمان خدمات درمانی نیروهای مسلح، شامل: استان اصفهان‘ استان خراسان‘ استان گیلان‘ استان زنجان و استان مازندران
42- ارزشیابی اسناد نیروی انتظامی
کتاب: «خاندان حکومتی منجم باشی گیلانی»
(معرفی مجموعه اسناد و فهرستگان اسنادی)
داود امینی
وجود مدیریتی پویا و متحرک در آرشیوملی، برای دست یافتن به چشم اندازها و استراتژی های سازمانی، مستلزم بهرهگیری از همة طرق و شیوههای ممکن برای پاسخگویی به نیازهای علمی – تحقیقاتی پژوهشگران در جامعه میباشد. بنابر وظایف خدمات اطلاع رسانی آرشیو ملی کشور، هزاران نفر از اهل علم و قلم و پژوهش و تحقیق، انتظاربهترین شیوه ها را در جهت تسهیل دریافت اطلاعات اسنادی، در حداقل زمان ممکن، دارند. قطعا، اهتمام به چنین امر مهمی، بدون برنامهریزی و تعیین خط مشی معینی میسر نخواهد گشت. تنظیم و انتشار فهرستگان اسنادی، یکی از ضروریترین کارهایی است که میتواند پاسخ گوی نیازهای محققین و پژوهشگران، در آرشیو ملی و دیگر مراکز آرشیوی و علمی – فرهنگی و همچنین دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی در اقصی نقاط کشور باشد.
از طرفی مجموعه اسناد خریداری شده سید اشرف الدین محسن پور، که شامل بزرگ ترین مجموعه اسناد خاندانی حکومتی خریداری ایران در آرشیو ملی بود، طی سه سال از سوی نگارنده تنظیم و توصیف شد. درک نیاز به معرفی و نشر فهرستگان اسنادی مجموعه های اسنادی خریداری، اهدایی و دولتی از سوی آرشیو ملی، نگارنده را به تنظیم و ارائه این کتاب به عنوان آغازگر و ارائه الگویی مناسب به مراکز اسنادی کشور ترغیب ساخت.
سابقه این طرح در فهرستنویسی کتب و نسخ خطی و اهمیت ایجاد«راهنمای توصیفی اسناد» وجود دارد. نقش پایگاه جامع اطلاعاتی نسخ خطی در تدوین تاریخ علم ایران و اسلام، برکسی پوشیده نیست. سازمان متبوع نیز علاوه بر نشر فهارس کتب خطی در گذشته، هم اکنون نیز در حال انتشار فهرست کتب خطی است. در مورد بازنویسی فهرستهای نسخههای خطی باید گفت، کتاب شناسان، نسخه شناسان و دانشمندان علوم اسلامی، برای فهرست کردن و آسان کردن دسترسی به گنجینههای نسخ خطی نهفته در کتابخانهها، تلاش فراوانی صورت دادهاند. پیشگامانی که سالهای بسیاری ازعمر خود را در کتابخانهها وقف «معرفی و فهرستنویسی کتابها» کرده، حاصل عمر خویش را در قالب فهرستهای نسخههای خطی و کتابشناسیهای مختلف، در دسترس سایر دانشمندان قرار دادهاند. با این وصف برای سازمان، اهمیت معرفی و انتشار فهارس اسنادی روشن است.
آرشیو ملی، متولی اسناد و مسئول ارائه شیوه معرفی و نشر فهرستگان اسنادی به مراکز اسنادی کشور است. مراکز اسنادی کشور که پیش از ما به انتشار فهارس اسنادی خود پرداخته اند، ازکدامین شیوة فهرستنگاری اسنادی تبعیت می کنند؟
بیشک، نخستین اقدام برای تحقق چنین امری، شناسایی، معرفی و ایجاد فهارس توصیفی اسناد و انتشار آن از سوی آرشیو ملی کشور است. این کتاب برای نخستین بار برای حل این موضوع آماده نشر گردیده است.
نشر مقاله«نقش کنگره ها و یادواره های شهیدان، در تاریخ شفاهی ایثار و شهادت» داود امینی در ویژه نامه همایش ایثار و شهادت
پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن حوادث دفاع مقدس یا جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بخشی از تاریخ سراسر افتخار کشور ماست. بازخوانی حوادث و وقایع آن، با استفاده از آثار و اسناد متقن میسر است. اسناد و آثار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و شهدایی که در آن جان خود را نثار کردند و ایثارگرانی که در آن پیروزی ها نقش داشتند، همه این ها سندهایی هستند که به صورت رسمی و غیر رسمی با یک اتفاق یا اقدام مرتبط با انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، چه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم مربوط می شوند و ممکن است به شکل نوشته رسمی و غیر رسمی، نامه، سند، یادداشت، فرم، نقشه، عکس، کروکی، فیلم یا خاطره باشد که برای انتقال حقایق وقایع و نقش آفرینی ایثارگران در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به نسل های آینده، می توان به آن ها استناد جست.
طبق اساس نامه مصوب، یکی از مهم ترین وظایف بنیاد شهید و امور ایثارگران در قبال شهدا و ایثارگران، جمع آوری، حفظ و نگهداری و معرفی آثار فرهنگی، ادبی، هنری، وصایا و دیگر آثار شهدا و ایثارگران می باشد که برای تحقق این منظور، تاکنون طرح ها و دستورالعمل های گوناگونی از سوی آن سازمان تدوین و به مرحله اجرا گذارده شده است. حاصل این فعالیت ها جمع آوری حدود یک و نیم میلیون برگ سند از آثار شهدا و دو میلیون برگ سند از ایثارگران است که از طریق طرح های مختلفی نظیر طرح مشعل شهادت بنیاد شهید انقلاب اسلامی و طرح های مرکز اسناد فرهنگی ایثارگران، حاصل شده است. از آن جا که نگارنده خود در مدیریت و اجرای طرح تهیه شناسنامه فرهنگی شهیدان آرشیو بنیاد شهید انقلاب اسلامی شرکت داشته است، با تجربیاتی که حاصل گشته بود، در برپایی کنگره های متعدد شهدای منطقه 19 که با همکاری ستاد بزرگداشت شهدای منطقه 19، حوزه 345 جواد الائمه(ع)، سپاه ناحیه مقاومت بسیج ابوذر و شهرداری منطقه 19 برگزار می شد، مشارکت جست و با رویکرد آرشیوی، در کارگروه جمع آوری اسناد و آثار و اطلاعات مکتوب، با شکل دهی بخش تاریخ شفاهی کنگره بزرگداشت شهدای منطقه 19، اقدام به اجرای طرح مصاحبه شفاهی با ایثارگران، جانبازان، رزمندگان دفاع مقدس، خانواده شهدا و برخی از مبارزین انقلاب اسلامی نمود. از این روی، با تجارب و شناختی که نگارنده از آرشیو ملی و بسیاری از مراکز اسنادی و آرشیوی کشور و نیز، بنیاد شهید و امور ایثارگران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که غالبا کنگره ها و همایش های شهدا از سوی این نهادها و توابع آن صورت می گیرد، داشت و با اشراف بر برخی از مشکلات اجرای طرح ها و برنامه های آرشیو شفاهی، بر آن شد تا به بررسی راه های صحیح ایجاد آرشیو شفاهی ایثار و شهادت اهتمام ورزد. آن چه مهم است، این که چنین نوشتاری می تواند مسئولین این کنگره ها را نسبت به امر مهم علم آرشیو شفاهی آشنا ساخته و انتشار کتب و منابع دیجیتالی و دیداری و شنیداری این یادواره ها را از پختگی و سطح علمی بالاتری در حوزه آرشیو شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برخوردار سازد.
چکیده مقاله ی
خمین، در پانزده خرداد 42
نشر در مجموعه مقالات قیام ۱۵ خرداد، خانه ی کتاب، خرداد ماه ۱۳۹۲-داود امینی
اندکی پس از مستحکم شدن پایه های حکومت محمد رضا شاه و پشت سرگذاشتن مسایل پس از تأثیرات شرایط سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم و به ویژه نهضت ملی نفت و سپس کودتای 28مرداد 32 ، سرکوب مذهب و حرکت های اسلامی، آغاز شد. ابتدا جنبش فدائیان اسلام با شهادت نواب صفوی و یارانش در سال 1334 سرکوب شد. آنگاه مدتی بعد، با ایجاد جو دیکتاتوری و خفقان و به پا خاستن مردم مسلمان، به سرکوب بی رحمانه ی قیام طلاب و روحانیون مدرسه ی فیضیه ی قم در 15 خرداد 42 و سپس دستگیری و بازداشت و تبعید امام خمینی (ره)، مبادرت ورزیدند. در جریان لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی و با ظهور شخصیت برجسته ای همچون حضرت امام خمینی (ره) و مخالفت او و طرفدارانش با این لایحه که نخستین گام سیاست اصلاحی آن رژیم بود، شاه سخت به واهمه افتاد. چنان که از آغاز سال 1342، بحران روابط بین دولت و جامعه ی مذهبی قم، شدت یافت و سرکوبی طلاب مبارز مدرسه ی فیضیه قم در دوم فروردین سال 42، آغاز حرکتی بود که از سوی رژیم محمد رضا شاه، برای فرونشاندن خشم خود، از مواضع اسلامی و انقلابی حضرت امام خمینی (ره) صورت گرفت.
سخنرانی 13 خرداد 42 امام خمینی (ره)، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. برای اولین بار یک شخصیت روحانی، شاه را مورد سؤال و انتقاد و سرزنش قرار داده بود. همین امر موجب برانگیخته شدن رژیم و بازداشت ایشان شد. اما با باز داشت و زندانی کردن ایشان، از بیم خطر جانی که او را تهدید می کرد، مردم در قم، تهران و شهرهای دیگر بر علیه رژیم شاه و در حمایت از این رهبر دینی به میدان مبارزه آمدند و قیام 15 خرداد 42 و سپس سرکوبی مردم و روحانیت توسط رژیم، شکل گرفت.
در همین زمان شهر خمین که زادگاه حضرت امام خمینی (ره) بود نیز، به قیام عمومی مردم پیوست. در خمین، آیت الله پسندیده به همراه روحانیت این شهر، به هدایت مردم برای برپایی تظاهرات و اعتصابات پرداختند. هرچند این حرکت ها همچون دیگر نقاط کشور، با برخورد شدید مأموران دولت سرکوب شد؛ لیکن نشانگر حرکت عمومی مردم ایران در این قیام است. در این مجموعه سعی کرده ایم با استناد به برگ هایی از اسناد قیام مردم خمین در پانزده خرداد 42، به تشریح این قیام و تأثیراتش در مردم این شهر بپردازیم.