وب سایت رسمی داود امینی
وب سایت رسمی داود امینی

وب سایت رسمی داود امینی

اصطلاح «رقص عشق» در متون عرفانی

در پاسخ به یکی از کاربران محترم در خصوص استفاده از اصطلاح «رقص عشق کرد» در مطلب  علم الهدای هویزه، با آقای علی سوری، دوست اندیشمندم که ویراستار متون ادبی است، در این باره گفت و گو شد.  

ایشان ضمن تایید درست بودن بکار گیری این اصطلاح در متون ادبی عرفانی، مطالبی فرمودند که به شرح زیر است :  

اصلا زبان متون عرفانی به زبان رمزی و استعاری نوشته می شود و نه به زبان طبیعی. در اینجا باید گفت که در عرفان واژه ها معنی اصطلاحی دارند و معنی واقعی خودشان را ندارند. 

مرجع این سخن هم کتاب «گلشن راز» از شیخ محمود شبستری است و اصطلاحات عرفانی هم داریم . 

مولوی می گوید : 

 من، چو لا گویم مراد الا بود 

 من، چو لب گویم لب دریا بود

گیسو، نشانه عالم کثرات است. 

امام خمینی (ره) می فرمایند : من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم، یعنی عاشق ذاتت شدم. 

زبان عرفانی این گونه است که واژه ها معنای خودشان را نمی دهند و معنی اصطلاحی می دهند. 

مثل «می» یا «واردات» که عرفا به کار می برند. به تمام حالت های عرفانی که به عارف یا صالح دست می دهد، واردات می گویند. 

البته اصطلاح «سماع عشق»هم در این مورد خوب است که به جای «رقص عشق» استفاده شود، ولی همان «رقص عشق» بهتر است. 

ذوق شاعرانه را نباید از شعر گرفت، چون اگر ذوق شاعرانه را از شعر بگیریم، نوشته بی آب و تاب می شود. 

به زبان عامیانه متن ادبی را نوشتن، خسته کننده و ملال آور است؛ ولی زبان شاعرانه خواننده را به دنبال خودش می کشاند. 

به عنوان مثال: تفسیر های عرفانی مثل تفسیر کشف الاسرار میبدی و تفسیر سوره ی حمد حضرت امام خمینی(ره) حلاوت و شیرینی خاصی دارد و آن، به خاطر نگاه عارفانه و شاعرانه ای است که به مطلب نویسی داشته است.